بایگانی دسته: سفرنامه

سفرنامه ابن کلوچه، بخش سوم

اینکه اینقدر تاخیر شد در انتشار بخش سوم این سفرنامه بسیار مهم، ناشی از دشواری برگردان مطالب بود و بس. ابن کلوچه علی الظاهر تقریرات خویش را بر روی نوعی پوست نگارده که اصل آن در حال حاضر در موزه شهر آتلانتیس نگهداری میشود و دستیابی به آن چندان آسان نیست. سایر کپی هایی هم که از این دست نوشته ها تهیه شده در مواردی خیلی خوانا نیستند و به همین جهت کار مرتب سازی آنها با کندی همراه است. خواننده گان بر ما ببخشایند.

روز هشتم: امروز مجدد رفتیم برای تفرج و سری زدیم به گوشه هایی از شهر که تاکنون ندیده بودیم. این که ایشان شهر نامندش بسیار شبیه دهات ما است. بسیار شوارع دیدیم که حتی سنگفرش هم نشده بودند، و در جایی از شهر رسیدیم به بوستانی که در آن کدوهایی به چه بزرگی یافت میشد. گویا از آن برای جشنی استفاده میشود، مفصل تحقیق خواهیم کرد. در ادامه راه هم مزارع بزرگی در میانه شهر دیدیم، این چه شهری است که در میان آن مزرعه یافت میشود؟ ادامه خواندن سفرنامه ابن کلوچه، بخش سوم

آخرین گزارش از نزول قدم مبارک ما به ویستلر

این آخر هفته که ازخواب بیدار شدیم همینطور بی خودی هوس ویستلر کردیم و راه افتادیم به قصد دیدار بعد از اینهمه سال، و نمی دانیم این جماعت از کجا خبردار شده بودند این سفر پر برکت ما را و برنامه هایی ترتیب داده بودن که تصاویر آن در ادامه آمده.

 

 

ادامه خواندن آخرین گزارش از نزول قدم مبارک ما به ویستلر

معشوق جان به بهار آغشته منی، هنگامه منی، رويای منی

آب های ورزاب
آب های ورزاب، در نزدیکی دوشنبه پایتخت تاجیکستان

رضا دقتی پانزده سال قبل، از فارسی زبانان هيماليا در ناحيه تاشغرقان استان سين کيانگ چين که اصلا تاجيک هستند، برای مجله نشنال جئوگرافيک عکاسی کرده و شايد برای اولين بار زندگی فارسی زبانان اين منطقه را به تصوير کشيده است.

بعدش هم حسين خندان فيلمساز ايرانی مقيم آمريکا قرار بود يک فيلمی از زندگی اين مردم تهيه بکنه که من متاسفانه نتونستم اطلاعات بيشتری در موردش پيدا بکنم، شايد پروژه تعطيل شده. به هر حال شهر تاشغر که دارای نماهای فوق العاده بی نظيری است، برای ساختن فيلم بابادک باز خالد حسينی، نويسنده افغان و تصوير کردن زندگی در کابل قبل از حمله روسها استفاده شده.

سه سال پيش که عکس های حسين خندان از اين مردم و منطقه رو ديدم آنچنان آتش شوق زبانه کشيد که تصميم جدی گرفتم اگه فقط چهار روز از زندگی ام باقی باشه برم اينجا رو ببينم، اينم برای اينکه همينقدر زمان لازمه تا برسی و ببينی و بميری.

ادامه خواندن معشوق جان به بهار آغشته منی، هنگامه منی، رويای منی

سفرنامه ابن کلوچه، بخش دوم

سفرنامه این کلوچه

در قسمت اول اين سفرنامه معرفی مختصری کرديم از ابن کلوچه و معارف و مدارج وی، در اينجا لازم است اضافه شود که وی از مشاوران در دربار سلسله سلجوقی نيز بوده است و زبان های اسپرانتو و اچ تی ام ال را بسيار سليس صحبت می کرده.

روز پنجم: ايشان ماکولات محلی چندانی ندارند، ليکن غذای ساير ملل به وفوور در اينجا يافت می شود، از جمله ماکولات يونانی و عربی به غذاهای خودمان شباهت فراوانی دارند، به چشم خودمان اطمعه فروشی های فراوانی ديديم که ايرانی بودند ليکن نام يونانی بر خود نهاده بودند، که به گمانم اين از باب ترس ايشان باشد از تکفير.

مناظر و طبيعت به غايت زيبا و روحنواز هستند و انسان تمايلی به اندرون ندارد اما به دليل سردی و رطوبت لازم است احتياط شود، شنيده ايم که اطبای ايشان به يک غاز هم نمی ارزند، اما گويا چند طبيب ايرانی شهره به حذاقت به امر طبابت مشغول هستند، خدا نکند بيمار شويم، اما خوب است بدانيم که در صورت لزوم چاره کنيم.

ادامه خواندن سفرنامه ابن کلوچه، بخش دوم

سفرنامه ابن کلوچه، بخش اول

ابن کلوچه
این یگانه تصوری است که از ابن کلوچه در گذر از بلاد پولسکا، لهستان کنونی بر جای مانده و ایشان از آن بر روی تمبر مرسوله استفاده می کنند

ابن کلوچه از متاخران بيهقی و طبری و ابن اثير است. وی در سنه شونصد و شوشم سفری به شهر ونکوور داشته و سفرنامه ای تاليف کرده که متاسفانه بخش های فراوانی از آن در جريان ساخت و ساز اهرام مصر و فتح امريکای جنوبی به دست سپاه چين از بين رفته است. گفته شده که ابن بطوطه سفر عجيب خود در بلاد اسلامی را با الهام از سفرنامه ابن کلوچه انجام داده است، همچنين نقل است که خمر های سرخ در کامبوج به دليل اختلاف در محل نگهداری دست خط های وی به جنگ های صليبی وارد شدند.

از آنجا که اين سفرنامه حاوی اطلاعات بس ذيقيمتی در باره چگونگی زندگی مردمان در آن دوران است، قسمت هايی که باقی مانده را به تدريج و در بخش های مختلف در اينجا می آوريم.

روز اول،  امروز پای بر خاک نهاديم پس از آن سفر دراز بر آن مرکب پرنده، و به کاروانسرايی شديم که سر بر آسمان دارد. ما را در ميان آسمان و زمين اسکان دادند و ما بسيار می ترسيم از آنکه خداوند اعمال ما را با جزييات بيشتری ملاحظه نمايد و عقوبت سخت تر بگرداند.

ادامه خواندن سفرنامه ابن کلوچه، بخش اول