وقتی در غروب چهارشنبه شب، تیم کناکس در زمین خودش به وضع فجیعی و با نتیجه چهار بر صفر بازی را و البته استانلی کاپ را هم به بوستونی های واگذار کرد، خشم جماعت طرفداران هاکی به تظاهرات خیابانی تبدیل شد و در فاصله کوتاهی خیابان های داون تاون تبدیل به میدان نبرد بین گروهی از هواداران عصبانی و نیروهای مجهز پلیس شد.
یه عده قلیلی از عصبانی ها و یه عده ای هم فرصت طلب ریختند و شیشه های اماکن عمومی رو شکستند، اموال عمومی رو به غارت بردند، تلفن های عمومی رو داغون کردند، دستگاه های پارک پرداخت رو از ریشه کندند، ماشین مردم و پلیس آتیش زدند، و خلاصه اوضاع در داون تاون خیلی بی ریخت شد. پلیس ها هم نامردی نکردند و طبق معمول علاوه بر مزاحمین نوامیس، عده زیادی از مردم عادی در حال گذر رو به باد چماق گرفتند، این پلیس ونکوور سابقه اش خیلی بده من هم حسابی دلم از دستشون خونه، اگه بخوام بگم تا فردا باید گله گذاری بکنم. آخه ناسلامتی در یک سیستم دومکراسی اینا با مالیات من و شما زندگیشون میگذره و عملا در استخدام شهروندان هستند اما گویا حقیقت موضوع قدری با واقعیت همون موضوع اختلاف داره.
به هر حال روایت های مختلفی از ماجرا هست و هر کس با توجه به موقعیت مکانی که اونشب داشته تصویر متفاوتی از جریان ارایه میکنه. من خودم بعد از اتمام بازی فکر کردم بهتره به کارهام برسم و بیرون نرفتم و وقتی فهمیدم بزن بزن شده دیگه خیلی دیر بود برای رفتن. در هر حال شکی نیست که یه عده ای در این میون داشتن اموال عمومی رو خراب میکردن اما من شخصاً دست کم از شیش هفت نفر شنیدم که الکی الکی از پلیس کتک خوردن، به هر حال راست و دروغش با خودشون. در هر صورت با این سابقه ای که من بر اساس تجربیات شخصی ام از پلیس دارم، نمی دونم آیا میتونم اون قهرمانی که ارباب رسانه سعی میکنن ازشون بسازن رو باور بکنم.
در این معرکه اما یکی از اتفاقات جالب جریان این زوجی است که وسط معرکه مشغول بوس و کنار شدن و خلاصه به نظر میاد که دنیا رو آب ببره هم بی خیالش. تا ساعتی قبل از نوشتن این مطلب هم نه خودشون و نه روحشون خبر نداشته که عکسشون دور تا دور دنیا چرخیده. گویا اینها هم از همون دسته بی گناهان کتک خورده ای بودند که در حین فرار از معرکه پلیس دختر رو مجبور میکنه رو زمین دراز بکشه و دوست پسرش بعد از اینکه پلیسا عبور میکنن برا اینکه دختر رو دلداری بده شروع میکنه به بوسیدن دختر. حالا این قصه هم جای تفسیر داره، ممکنه هر دو شون هم مست بودن و اصلا نمی فهمیدن دارن چکار میکنن، و کل داستان یه جور دیگه اتفاق افتاده باشه، خوشبختانه تصاویر کافی از اینها برداشته شده که ثابت میکنه در حال اغتشاش نیستند.
آخرین خبر در باره این زوج خوشبخت رو هم اینجا بخونید
http://www.vancouversun.com/Vancouver+riot+kiss+couple+identified/4967152/story.html
این هم لینک به یه مجموعه عکس در فلیکر از زد و خورد های خیابانی چهارشنبه شب از دوستم جرمی
http://www.flickr.com/photos/jeremylim/5838563274
به نظر من اما قهرمان واقعی اونهایی هستند که روز بعد از کله صبح اومدن بیرون و شروع کردن به تمییز کردن خیابون ها و زدودن آثار نجاست دیوانگان بیکاری که با یه مویز گرمی اشون میشه. اینها ثابت کردند که بازنده بودن رو هم بلد هستند و لازم نیست حتما تو یه بازی دو تا گل بیشتر بزنن یا یه تیکه حلبی رو بگیرن رو سرشون بچرخونن و نعره های اورانگوتان وار ازشون تولید بشه. همشهریان من که باعث افتخار من هستند به عنوان یکی از اهالی ونکوور، راه و رسم صحیح بازنده بودن رو هم به دیگران تفهیم کردند. عکس های بستگان فیس بوکی من گویای همه چیز است، شما هم ببینید و آفرین بگویید
https://www.facebook.com/media/set/?set=a.10150278219570166.378740.693025165
https://www.facebook.com/media/set/?set=a.180855165305338.45482.128084840582371
در همین ارتباط بخوانید
این هم یه ویدیو از وقایع اون شب، امیدوارم دیگه شاهد این چنین وقایعی در شهر زیبای ونکوور نباشیم
از عکس زوج خوشبخت خندم گرفت !