خوش به حال روزگار، نرم نرمک میرسد اینک بهار

نوروزتان پیروزاین هم از سال 1390 که با همه دیوانگی هایی که در عالم اتفاق افتاد دست آخر رسید به آخر. نوروز اما همچنان بعد از هزاران سال با سرفرازی همراه با رسیدن بهار به دیدن همه ایرانیان میاد، حتی اگه مثل الآن که هوای ونکوور برفی است، زمین سفید باشه. پنجمین سال در کانادا هم با این نوروز به پایان میرسه و سالی جدید شروع میشه همراه با امید.

حال و هوای نوروز در این سوی جهان هم به چشم میاد، از پیام نخست وزیر کانادا که فرارسیدن نوروز رو با لهجه انگلیسی اما به زبان فارسی شادباش میگه، تا بازار های نوروزی که در گوشه و کنار برپا میشن، و ایرانیانی که در فروشگاه های ایرانی برای خرید سمنو و ماهی سفید صف بسته اند، و جالبتر از همه این گلفروش ویتنامی محله که نبض بازار رو در دست داره و در این ایام سبزه هفت سین درست میکنه برای فروش به ایرانیانی که بر تعداد اونها هر روز افزوده میشه. ادامه خواندن خوش به حال روزگار، نرم نرمک میرسد اینک بهار

سفرنامه ابن کلوچه، بخش سوم

اینکه اینقدر تاخیر شد در انتشار بخش سوم این سفرنامه بسیار مهم، ناشی از دشواری برگردان مطالب بود و بس. ابن کلوچه علی الظاهر تقریرات خویش را بر روی نوعی پوست نگارده که اصل آن در حال حاضر در موزه شهر آتلانتیس نگهداری میشود و دستیابی به آن چندان آسان نیست. سایر کپی هایی هم که از این دست نوشته ها تهیه شده در مواردی خیلی خوانا نیستند و به همین جهت کار مرتب سازی آنها با کندی همراه است. خواننده گان بر ما ببخشایند.

روز هشتم: امروز مجدد رفتیم برای تفرج و سری زدیم به گوشه هایی از شهر که تاکنون ندیده بودیم. این که ایشان شهر نامندش بسیار شبیه دهات ما است. بسیار شوارع دیدیم که حتی سنگفرش هم نشده بودند، و در جایی از شهر رسیدیم به بوستانی که در آن کدوهایی به چه بزرگی یافت میشد. گویا از آن برای جشنی استفاده میشود، مفصل تحقیق خواهیم کرد. در ادامه راه هم مزارع بزرگی در میانه شهر دیدیم، این چه شهری است که در میان آن مزرعه یافت میشود؟ ادامه خواندن سفرنامه ابن کلوچه، بخش سوم

جامع المقدمات کاریابی – سنجش مهارت ها

Essential Skillsقصد داشتم بعد از اینهمه تاخیر و معطل نگهداشتن همه طرفداران پروپا قرص این سلسله مقالات که به هیچ وجه حتی یادشون هم نبود که من مدتیه در مورد کاریابی درکانادا چیزی ننوشتم، دیگه شروع کنم در مورد روش های رزومه نویسی به تفضیل صحبت بکنم، اما یه اتفاق فرخنده و میمون افتاد که باعث شد ناچار بشم بپردازم به یک موضوع دیگه، خوانندگان گرامی، برای راهنمای رزومه نویسی باید منتظر مقاله بعدی بمونید.

و اما اصل مطلب، همانطور که همه عالم و آدم مطلع میباشند، اینجانب مدتی است با جعل نام و سابقه با عنوان مربی (Mentor) در یکی از این سازمان هایی که به تازه واردین کمک میکنن خودشون رو با محیط جدید و شرایط تطبیق بدهند، مشغول به فریب عوام الناس بوده و از این طریق کسب رضای روحی و حظ مازوخیستی می نمایم، هیچ دلیل انساندوستانه ای هم در این جریان وجود نداره.

چند وقت پیش در یکی از جلسه هایی که برای توجیه مربیان برپا شده بود، لازمه بگم ماهی یکی دو تا جلسه میذارن و توضیح میدن که چجوری در اعماق ضمیر و روح تازه واردین نفوذ کرده و اونها رو به اصطلاح توجیه بکنیم تا بفهمن که عددی نیستن و به همه جور خفتی که به اونها تحمیل میشه تن بدهند، بعله در این جلسه یه بابایی از داگلاس کالج اومده بود و در مورد یک تحقیق بسیار جالب صحبت کرد. ادامه خواندن جامع المقدمات کاریابی – سنجش مهارت ها

لزوم استفاده از بیل در قانونگذاری

اسماییل ططری نماینده مردم کرمانشاه در مجلس چهارم و ششم
اسماییل ططری نماینده مردم کرمانشاه در مجلس چهارم و ششم

وقتی اسماییل ططری، نماینده فقید مردم کرمانشاه در مجلس دوره های چهارم و ششم میگفت باید به کشاورزی بیش از ارتباطات و تکنولوژی اهمیت داد، من دقیقا متوجه نمیشده منظورش چیه، جوان بودیم و خام. اما الآن در کانادا بعد از اینکه دیدم همینطور بی وقفه در سیستم قانونگذاری بیل های متعدد یکی بعد از دیگری ارایه شده و مورد بحث قرار میگیره، دیگه یقین کردم که بی تردید مسئله کشاورزی دارای اهمیت بالایی هستش.

کلا سیستم قانونگذاری کانادا در سطح فدرال به این شکل عمل میکنه که یکی از اعضای بیکار دولت، غیر از نخست وزیر البته، یهوویی با خودش فکر میکنه که چه بکنیم که نمایندگان مردم بیکار نباشن، و خلاصه بعدش یه بیل میاره تو مجلس عوام (House of Commons) یا همون پارلمان ادامه خواندن لزوم استفاده از بیل در قانونگذاری

توجه توجه، یک مورد غذای کانادایی کشف شد

Pemmicon, Canadian Foodبر اساس معتبرترین نظریات دانش اغذیه شناسی و ساندویچولوژی و تئوری های معتبری چون نون داغ و کباب بناب ساطوری دو نفره، کانادا دارای غذای بومی نیست. به همین دلیل از میلیونها موردی که موجبات شرمندگی یک کانادایی فرهیخته رو باعث میشه اینه که ازش بپرسی خوب دیگه چه خبر، بعدش هم اینکه غذای کانادایی چی بخوریم. البته در کمال شرمندگی من هم باید دیگه مراقب باشم زیاد این کاناداییا اون کاناداییا نکنم، چون شامل خودم هم میشه، بله، خیاط هم در کوزه می اوفتاد آخر.

اما و اما بالاخره دیروز در یک مجلس لهو و لعب و فتنه چشم ما به جمال یک فقره غذای کانادایی روشن شد و این اکتشاف کل نظریات فروید و ماکس پلانک و کپرنیک و داوینچی و سایر برو بچ رو از بیخ و بن، کن فیکون و دگرگون کرد. این پدیده نادر که Pemmican نام دارد گوییا نسخه اولیه انرژی بار هستش که با استفاده از گوشت و چربی تهیه شده و در شکلها و فرمت های متفاوت به بازار عرضه میشه. ادامه خواندن توجه توجه، یک مورد غذای کانادایی کشف شد

{نمی دانم جايی برای شکوه هست از اين تجربه خود خواسته، که نيست البته، اما جای درد دل که هست}

css.php